باز خوانی یک واقعه(بمباران سردشت

از همه ی شما عزیزان می خواهم که با نظراتتان مرا راهنمایی کنید

گر بدین سان زیست باید پاک     من چه ناپاکم گر ننشانم از ایمان خودچون کوه    یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک  

 



                                              باز خوانی یک واقعه(بمباران سردشت)



در اولین روز نوشتن مطالب وبلاگم از سهیل عزیز و همه عزیزان که با نظراتشان در بهبود کارایی وبلاگ تاثیر بسزایی دارند تشکر می کنم. 

مقدمه:
در روزگاری به سر میبریم که تلاش در راه بودن و پاک زیستن از یاد آدمهایش رفته ولی هستندکسانی که در این خفقان که بر جامعه ی ما سایه گسترده بودن و وجودشان را فریاد می زنند.
چه بسا فریاد هایی هم که در نطفه خفه می شوند ولی مردم ما نماد آزادگی را در تمام کشورهایی که
از کوچکترین حق خود( با مغز خود فکر کرن ) محروم هستند را سر میدهند .

باز هم مثل هر روز کردستان با صدای آوای آبشار هایش از خواب بر می خیزد.اما این روز با روزهای دیگر متفاوت است تاریخ 7 پوشپه ر(تیر) 1366 می باشد.
مردمان اینجا به تلاش در راه بودن همچنان زبانزد همه می باشند. از هر طرف صدای هواپیما می آید
ولی این بار با سلاحی مرگبار٬ از طرف سردار قادسیه مامور کشتن هستند شهر به یکباره با صدای هواپیما ها وحشت زده میشود ولی این پاین کار نیست .
اینجا مرکز شهر است(سه رچاوه) اولین موشک یا به عبارتی بمب بر سر این مکان انداخته می شود
مردم از هر طرف دنبال جان پناهی هستند ولی دریغ از جان پناهی چنان امن که آنان را از دست این
بمب های غول آسا نجات دهد.
صدای گریه ی نوزادان بی مادر بر شهر آوای وحشتناکی می سراید.
در کمتر از چند ساعت حدود دویست نفر شهید می شوند.جنگی نا خواسته از دو دیکتاتور بزرگ بر مردم
تحمیل میشود.
سردشت شهری است در جنوب استان آذربایجان غربی با مردمانی پاک و ساده دل این شهر اولین شهر دنیاست که مورد حمله موشکی بمب های شیمیایی (گاز خردل) واقع می شود.
یاد تمام شهیدان و مجرو عانش گرامی باد.



آغاز می کنیم زیستن را و تن بر افراشتن را

امروز در این دوران دل که میگیرد راهی جز تکیه به خدا پیدا نمی شود با تکیه بر نام مقدس آغاز میکنیم مطالب این وبلاگ را
منتظر باشید...