دمکراسی از آن نوع


 

تعریف: دمکراسی روشی ست معین برای رسیدن به نتایج نا معین.

 

در هر جامعه ای نیل به آزادی و امنیت هنوز حرف اول را می زند.ایران کشوریست جوان و در پسا پرده٬ دمکراتیک.از این رو بستن درها بر روی قشر جوان میتواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد.جوان در ابتدا خواهان آزادی اجتماعی ست ولی این مطلبی ست که به نظر آقایان کفر است.از آن بگذریم و آن را کفر به حساب آوریم!

باید از خود بپرسیم که آیا دولت جمهوری اسلامی آیا بر پایه ی دمکراتیک پایه گذاری شده است("ما انقلاب نکردیم برای آنکه دمکراسی را در ایران حاکم کنیم" از گفته های رییس جمهور انتخابی مردم!) دولتی که به صراحت اعلان کند که ما خواهان دمکراسی نیستیم باید چطور خود را دمکراتیک بنامد؟

 

ایران کشوری است که جمعیت تقریبا ده میلیونی کرد را در خود گنجانده است .وقتی در قانون٬ من که از اقلیت ها هستم نتوانم کاندیدای ریاست جمهوری شوم و بزرگتر از آن از نوشتن وخواندن به زبان مادریم محروم باشم آیا جای تامل در این قانون به اصطلاح اساسی نیست.

 

انتخابات برگزار شد ولی با شرکت اقلیت کردها٬ آقای احمدی نژاد نباید از خود بپرسدکه چرا این عده کم از کردها شرکت کردند؟

باید خدمتتان عرض کنم که کردها در هر حالی خواهان دمکرا سی هستند و برای گرفتن حق خود آخرین تلا ششان را می کنند لذا شمایی که در قانونتتان صحبت از شهروند درجه دو و سه می نمایید باید این را بدانید که چشم ملت کرد باز شده است هنوز  1989 وین و میکو نوس را از یاد نبرده اند و نخواهند برد و تا کشاندن عاملانشان به دادگاه آرام نخواهند نشست.

 

این نسل از نوادگان بزرگ مردیست که هرگز تن به ذلت و خواری نداد و در آخرین لحظات عمرش از این که در راه آزادی ملتش جان می سپارد خشنود بود.

 

دمکراسی آن هم از آن نوع پیشکش شما و آقازاده ها یتان باد. پس باز خدمتتان عرض می کنیم که کردستان همیشه خواهد بود.

خاله پیره و قه ندیل


اگر نمی توانید مطالب را ببینید از راه زیر برای دیدن آن استفاده نمایید
بر روی صفحه راست کلیک کنید در منوی باز شو بر روی encodingکلیک کنید و در آنجا unicodeرا انتخاب نمایید(utf-8) 

           سخنانی از جنس شبنم

"در همه ی ادوار و در لوای انواع حکومت ها – بالاترین کار روح این است که خود را نثار کند

تا خود را بجوید٬ خود را فنا کند تا خود را باز یابد. انسان بجز آنچه می دهد ندارد."

                                                    بر گرفته از کتاب نان وشراب نوشته ی اینیا تسیو سیلونه

 

آری به راستی انسان بجز آنچه می دهد ندارد اما در نوع دادن آن چیز باید تامل کرد مردن برای آزاد زیستن دیگران یکی از آن هدف های کریمه ی انسانهاییست که خود را وقف دیگران میکنند.

 

باز دفتر تاریخ را ورق می زنیم تا با دیدن رشادت٬ مردانی آسمانی بار دیگر احساس بودن نماییم

بیایید بودن و زندگی کردن در چنین اوضاعی را دگرگون کنیم.هر یک از ما میتواند دریایی از تلاش و کوشش در راه رسیدن به تنها مقصود آدمییت یعنی آزادی باشد.

 

باز دست پلیدان بر روی خاکی از این زمین٬ خاکی سرخ گون به رنگ شقایق های دشتان سر سبزش آلوده شد.اینجا کردستان است.با مردمانی عاشق آزادی و صلح اما گویی این پلیدان نمی خواهند سر بلندیش را ببینند.آگاه باشید که کردستان نیز جز خاک این زمین میباشد.

 

تنها راه دولت های دیکتاتور که بر پایه ی آنارشیستی(هرج و مرج طلبی) بنای حکومت سستشان را پایه گذاری کرده اند توسل به زور آن هم در برابر مردمی بی دفاع می باشد.آقازاده ها که حتی از آوردن نام این خاک مقدس ترس سرا پای وجودشان را فرا می گیرد با ارعاب مردمانش می خواهند به اصطلاح خودشان فتنه ها را سرکوب کنند.اما باید خدمتشان عرض کنم که این فتنه نیست.سرآغازیست برای رهایی .برای انقلاب .برای یکی شدن

 

چه بسا انسانهایی از جنس باران که به هنگام خشم تبدیل به سیلاب می شوند.سیلابی به وسعت کردستان

پس بدانید کردستان هست و خواهد بود

 

درود بر روح پاک شهیدان راه آزادی

خاله پیره